مسافرت کوتاه مدت

سلام

 عيد امسال نگين جون بندر انزلي بود . و بهش خيلي خوش گذشته بود . مخصوصا روي پل كنار اسكله  كه مرغهاي دريايي ميومدن و غذاهايي كه براشون ميريختند ميخوردند براش خيلي جالب و جذاب بود . بهش قول داده بودم كه يه بار ديگه حتما ميبرمش بندر انزلي . اما كم بود وقت به دليل مشغله كاري اجازه مسافرت رو بهم نميداد . از طرف ديگه چون به نگين جون قول داده بودم و دوست داشتم ذهنيت خوبي از قول دادن داشته باشه .  بنابراين تصميم گرفتم كه روز جمعه 01/07 بريم بندر انزلي .گرچه كوتاه مدت و يه جورايي خسته كننده. اما قولي كه به نگين جون داده بود برام مهم بود و بايد بهش عمل ميكردم . خلاصه ساعت 12جمعه شب رسيديم انزلي و يه راست ساحل .

صبح هم ما از ساعت 7صبح ساحل و بازار و....تا اينكه شنبه02/07 شب خونه بوديم . براي من با اون همه مشغله كاري و فكري واقعا خسته كننده بود اما وقتي توي ساحل آب بازي و ماسه بازي و...خوشحالي نگين جونو ميديم و اون خنده هاي ساده و صميميش رو ميديدم انگار دنيارو بهم ميدادند و هرچي خستگي بود فراموش ميكردم . اون موقع خستگي برام معنايي نداشت . يه آرامش خاصي داشتم  زماني كه دستاي ناز و كوچولوشو ميگرفتم  و با هم توي آب كنار ساحل قدم ميزديم و بازي ميكرديم . من هرچي بگم كم گفتم .

براتون يه چند تايي عكس هم توي ادامه مطلب از مسافرت كوتاه مدتمون گذاشتم كه ميتونيد ببينيد

اينقدر با عجله رفتيم كه يادمون رفت دوربين ببريم و با يه موبايل كه دوربين خوبي هم نداشت و توسط يه فرد ناشي - ديگه بهتر ازين نميشد !!! بهتر از هيچيه